ارومیه| گرانی کاغذ مطبوعات را تا آستانه ی قیچی شدن برده است/خاک خوری نشریات در دکهها
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۷۹۵۰۸
مشکل گرانی کاغذ نگرانی اهالی نشریه های مکتوب را برانگیخته و صنعت مطبوعات را دستخوش محدودیت هایی قرار داده است ،مدیریت قیمت کاغذ و حمایت از مطبوعات و ناشران و جلوگیری از تضعیف رسانه های کاغذی و صنعت نشر توجه و اهتمام و مدیریت زنده و پویا می طلبد. ۳۰ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۷ استانها آذربایجان غربی نظرات - اخبار استانها -
به گزارش خبرگزاری تسنیم از ارومیه، مشکل افزایش قیمت کاغذ نگرانی ناشران و اهالی مطبوعات را برانگیخته است، این مشکل هشدار بزرگی برای ادامه حیات نشریات مکتوب است و صنعت نشر را دستخوش چالشها و محدودیتهای زیادی کرده است، بین هزینهها و درآمدهای این صنف هیچ توازنی برقرار نیست، بسیاری از مطبوعات و روزنامهها در واکنش به این گرانی و کمبود کاغذ تیراژ و تعداد صفحات خود را کاهش داده تا بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
معضل گرانی کاغذ که دامنگیر مطبوعات و نشریات مکتوب از قبیل روزنامه، هفتهنامه، ماهنامه، گاهنامه و ... شده است رمق را از کارکنان حوزه مطبوعات کاغذی گرفته و برخی از آنان را تا مرز تعطیلی برده است، تا جایی که باعث شده روزنامه به هفتهنامه تبدیل شود.
از طرفی موضوعاتی از قبیل احتکار کاغذ برای بیشتر گران شدن آن، تعلق نگرفتن ارز مبادله ای به کاغذ و تغییر تعرفه واردات کاغذو مشکلاتی از این دست نگرانی مطبوعات و نشریات را تشدید کرده است.
بحران گرانی و کمبود کاغذ و هزینههای هنگفت چاپ و نشر،پیامد های بی شماری در پی داشته که می توان به گران شدن قیمت نشریه،کاهشتعداد صفحاتنشریه، انتشار نامنظم آن ، کسادی چاپخانهها، پولی شدن نسخههای آنلاین برخی روزنامهها، کاهش مخاطبان، تعطیلی برخی نشریهها از جمله نشریات تخصصی، افزایش نرخ آگهی و طبعاً کاهش تعداد آنها، کاهش درآمدهای نشریه و مواردی از این دست اشاره کرد.
صاحبان نشریات کاغذی آذربایجان غربی نیز از این گرانی ناشی از افزایش قیمت دلار متأثر شده اند و با کمبود بیسابقه کاغذ مواجه هستند و همین امر سبب شده تا کار انتشار روزنامهها و هفتهنامههای محلی و سایر نشریات کاغذی به حداقل رسیده و نظم و ترتیب انتشارشان به هم بخورد.
مطبوعات و نشریات کاغذی در چنبره مشکلات
جانشین مدیرمسئول نشریه شهامت در باره تاثیرات گرانی کاغذ بر مطبوعات و نشریات کاغذی میگوید: مطبوعات محلی ثبت و ضبط وقایع و رویدادهای تاریخی منطقه را بر عهده دارند و صفحات اغلب آنها نشان میدهد صادقتر از دیگران در این مسیر عمل کردهاند اما این روزها بحران کاغذ سبب شده تا هم کسبوکارهای این حوزه و هم ظرفیتی از وقایع نگاری دوره حاضر عملاً از بین برود.
محمد آقایی پر می افزاید: مطبوعات محلی خود را مقید به ایفای رسالتشان میدانند اما باید پذیرفت که آنان بدون آنکه پشتوانه قابل اتکاء و مطمئنی داشته باشند درگیر مشکلاتی بسیاری هستند که فقط نسبت به سال گذشته همین موقع چندین برابر شده است و تا وقتی که چارهای برای حل مشکلشان پیدا نشود به تنهایی قادر به حل آن نیستند.
وی تصریح میکند: اظهارات اخیر دولتمردان به ویژه مدیران وزارت ارشاد مبنی بر پایان عمر نشریات کاغذی و برگزار نکردن جشنواره مطبوعات نشان میدهد دولت ارادهای برای حل بحران کاغذ در مطبوعات محلی ندارد.
سردبیر هفته نامه کوشا با بیان اینکه ساختار اداری معاونت مطبوعاتی متولی اصلی مطبوعات و رسانه هاست می گوید: حال و روز مطبوعات این روزها همچون بیماری است که به کما رفته و سطح هوشیاری پایینی دارد و اعضای خانوادهاش بالای سر او ایستادهاند و هرکدام خاطرهای از گذشته و روزهایی که تیراژشان به دهها هزار میرسید را تعریف و بعد شیون میکنند و در این بین وقتی پزشک معالج بالای سر بیمار حاضر میشود از بیماریهای متعددی حرف میزند که مطبوعات با آن دست و پنجه نرم میکند.
عبدالسلام معروفی صدور مجوز های فله ای و واگذاری امتیاز مطبوعات و رسانه به افراد غیرمتخصص و غیرتوانمند در دوره های گذشته،گرانی کاغذ، افزایش هزینههای انتشار، ریزش مخاطب ،از دست رفتن اعتماد عمومی به رسانه ها ،خودسانسوری و محدودیت در انتشار مطالب،نبود تخصص در حوزه رسانه و مطبوعات، نگاه جزیره ای به رسانه ها و مواردی از این دست را مشکلات حال حاضر مطبوعات عنوان می کند و می افزاید: اینها دردهایی هستند که مطبوعات این روزها به آن مبتلا شده است ومجموع آن شرایطی سخت را بر تحریریهها و فعالان این حوزه حاکم کرده به نحوی که ادامه انتشار را برای بسیاری از روزنامهها و مجلهها با دشواری همراه ساخته است.
وی بیان می کند:برخلاف افرادی که مدعی هستند عمر رسانههای مکتوب و روزنامهها به پایان رسیده است، تجربه جوامع توسعهیافته نشان میدهد که به رغم وجود شبکههای اجتماعی متعدد و متکثر، باز هم این روزنامهها هستند که میتواننددر راستای ایجاد چرخه عادلانه اطلاعات و امکان دسترسی همگانی و واقعی به اطلاعات گام بردارند.
معروفی تصریح می کند: شاید گرانی کاغذ به دلیل افزایش قیمت دلار و محدودیت های ایجاد شده برای واردات تنلگر جدی باشد که مسئولان کشور و اهالی مطبوعات را به فکر فرو ببرد که دست به کار شوند و تا کار از کار نگذشته چاره اندیشی کنند.
مرگ مطبوعات پیش از بحران کاغذ رقم خورده است
مدیر نشریه محلی ولات با بیان اینکه رونق فضای مجازی و به دنبال آن تولید نشدن محتوای مناسب و تخصصی پیش از این نفس اطلاع رسانی مطبوعاتی را گرفته و مرگ مطبوعات را رقم زده است میگوید: مرگ تدریجی مطبوعات و نشریات کاغذی در اثر گسترش و رونق فضای مجازی و گرایش ضاعقه مردم به خواندن اخبار سطحی و جزئی ، یک آسیب جدی برای جامعه مطبوعات و رسانه تلقی میشود.
آزاد یوسفی راد دلیل این آسیب را این چنین بیان میکند:در فضای مجازی شاهد ظهور شبه رسانههایی بودیم که بدون هیچ تجربه و تخصصی در حوزه مطبوعات و صرفاً با عمل زرد نگاری باعث ایجاد بحرانهای اساسی در عرصه خبر و مطبوعات شدند و شایعهسازی را گسترش دادند در حالی که در نشریه مجوز دار و با ضابطه این اتفاقات وجود ندارد و اگر هم باشد یک صدم شایعات مجازی هم نیست.
یوسفی راد بابیان اینکه هیچ پایشی بر فعالیت این کانالها نمیشود و چارچوبی برای فعالیتشان تعیین نشده میگوید: پایین آوردن شأن حرفه خبرنگاری، ایجاد نگاههای منفی به رسانهها از پیامدهای فعالیت بدون مجوز و چهارچوب برخی کانالهای تلگرامی است که نیازمند رسیدگی قاطع متولیان این امر است چراکه خروجی این وضعیت حتی از بحران کاغذ هم زیانبارتر است و آسیبهای فراوانی را بر پیکرهی مطبوعات استان تحمیل میکند.
وی میافزاید: گرایش مردم به خواندن اخبار سطحی و جزئی جامعیت خبر را که یکی از اصول بنیادین در عرصه خبر رسانی است را تحت شعاع قرار داده است ، مرگ تدریجی نشریات قبل از گرانی کاغذ هم رقم خورده بود و ضاعقه مردم به اخبار سطحی و فضای مجازی گرایش پیدا کرده بود.
نشریات محلی در دکه ها خاک می خورند
یوسفی راد بابیان اینکه نشریههای کاغذی محلی، عمده درآمدشان از تبلیغات و آگهی است، تقسیم عادلانه آگهی بین نشریات و نظارت بر توزیع آنها و تداوم انتشار لیست آگهیهای داده شده به نشریات استان را ضروری میداند و تصریح میکند: گرانی کاغذ باعث ریزش مخاطب میشود ولو اینکه مجلات و روزنامهها قبل از گرانی کاغذ هم بهسختی اداره میشدند اکنون با این شرایط در دکههای روزنامهفروشی خاک میخورند و اگر آگهی نباشد فعالیت در این زمینه هیچ توجیه اقتصادی ندارد.
وی میافزاید: علاوه بر این مشکلاتی که از پیش وجود داشت گرانی کاغذ و بهتبع آن کمبود آن گرفتاری دیگری است که دامنگیر مطبوعات و نشریات کاغذی شده است، تیراژ تمام مطبوعات چه سراسری و چه محلی بدون استثنا کاهشیافته است و اکثر نشریات چاپ و نظمشان از روال عادی خارجشده است و تراز مالی سالانهای که اساس هر نشریهای برآنست است برهمخورده است.
آزاد یوسفی راد بیان میکند: برای مقابله با این بحران برخی تیراژ خود را پایین میآورند، برخی هزینه گزافی را برای تهیه کاغذ میدهند و برخی نیز سعی میکنند افتان و خیزان و با کاهش صفحات و چند روز یک بار از قافله چاپ عقب نمانند.
این روزنامه نگار مشکل و هزینه لیتوگرافی و زینک را هم بحرانی جدی میداند و میگوید: اکنون قیمت هر نشر بالای چهار هزار تومان هزینه دارد در حالی که سابق بر این که نصف این قیمت هم بود باز هم توجیه اقتصادی نداشتیم، در حال حاضر با خرید کاغذ از بازار آزاد قیمت تمام شده برای نشریه بسیار گران تمام میشود.
رسانه های مکتوب در تنگنا/مسئولان پای کار بیایند
وی ضمن درخواست از مسئولان مبنی بر اینکه به رسانههای مکتوب نگاه جدیتری داشته باشند بیان میکند: استانداری، اداره کار و اداره ارشاد باید پای کار باشند و به افرادی که در عرصه رسانه فعالیت میکنند به عنوان یک گروه هدف کاری نگاه کنند و از بیکار شدنشان ممانعت به عمل بیاورند.
یوسفی راد تصریح میکند: مطبوعاتی که بیشتر با کاغذ سروکار دارند شجاعترین و باوفاترین اصنافی هستند که تاکنون توانستهاند فشار راه های ارتباط جمعی مجازی و گرانی کاغذ و نیازهای جانبی آن را بپذیرند عطای کار را به لقای آن نبخشند و شکست نخورند و وارد دیگر مشاغل اقتصادی نشوند.
بحران مخاطب با افت تیراژ
مدیر نشریه سیاسی فرهنگی ولات می گوید: قرار دادن کاغذ در لیست ارز 4200 تومانی هم جلوی بحران را نگرفت و بیشتر شرکتهایی که برای واردات کاغذ ارز گرفتند، آن را در جاهای دیگری مصرف کردند یا در بازار آزاد فروختند.
مدیر روزنامه محلی آبشار در این باره میگوید: از شروع التهابات ارزی و افزایش سرسامآور قیمت کاغذ نشریات محلی در آذربایجان غربی نیز تحت الشعاع قیمتها قرار گرفته و نتوانستهاند خود را با شرایط جدید تطبیق دهند.
حیدر نویدی با بیان اینکه کاهش تیراژ یک نشریه به معنای کاهش تعداد مخاطبان است میافزاید: از سال 97 تمامی هزینههای چاپ افزون بر 4 برابر شده بنابراین ناچار شدهایم تیراژ روزنامه را کمتر کنیم تا کاغذ کمتری مصرف شود.
وی تصریح میکند: دولت باید چارهای بیاندشید تا نشریات محلی بتوانند ادامه حیات دهند که این کار با حمایت یارانهای از طریق اتحادیهها و و حمایت مستقیم تشکلهای مطبوعاتی میسر می شود.
مدیر مسئول و صاحب امتیاز روزنامه آراز آذربایجان به عنوان نخستین روزنامه آذربایجان غربی در این باره میگوید: کاغذ نیز جزو کالاهای تحریمی قرار دارد بنابراین هزینه وارد کردن آن نیز چندین برابر شده و هم اینک تمامی مطبوعات از تهیه مطلوب آن عاجز هستند و حتی گرانی کاغذ برخی از مطبوعات را تعطیل کرده است.
ابراهیم آقازاده میگوید: میزان تیراژ روزنامه آراز آذربایجان از نیمه دوم سال 97 به نصف کاهش یافته بنابراین گرانی کاغذ تأثیر بی سابقهای در وضعیت انتشار آن در پی داشته است.
مدیر مسئول دو هفتهنامه خط مردم میگوید: بعضاً چندین برابر شدن هزینهها سبب شده نشریه خط مردم از اسفند ماه سال 97 هیچ انتشاری نداشته باشد.
مریم رسولی بابیان اینکه این نشریه فاقد هرگونه یارانه و آگهی دولتی است و گرانی کاغذ وضعیت انتشار آن را بسیار سختتر از گذشته کرده است بیان میکند: هیچگونه حمایت عملی از مطبوعات آذربایجان غربی وجود ندارد در حالی که در اوضاع بحرانی کنونی انتشار نشریات صد در صد نیازمند کمک دولت است و شایسته است مسئولان نسبت به دغدغههای این روزهای دستاندرکاران حوزه نشر و مطبوعات در خصوص گرانی و کمیابی کاغذ، اقداماتی درخور از خود نشان دهند.
فروش ساندویچ سرد پرسودتر از روزنامه است
دکهداران روزنامهفروش در ارومیه چندان از وضعیت معیشتی و کاری خود رضایت ندارند و باید به مشکلات آنها رسیدگی شود، احمدحسن زاده یک دکهدار ارومیهای به خبرنگار تسنیم میگوید: فقط مغازهداران و عابران مجله و روزنامه و جدول میخریدند که بعد از گرانی کاغذ خبری از آن آمار اندک هم نیست و صرف درآمدمان از فروش خوراکی و تنقلات و دخانیات تأمین میشود.
وی بابیان اینکه عمده درآمدش از فروش آبمعدنی و ساندویچ است میافزاید: هر روزنامه یا مجله مثلاً برای من 150 تا 200 تومان سود خالص دارد و با این وضع استقبال اجارهی دکه از طریق فروش روزنامه و نشریات در تأمین نمی شود در حالی که در گذشته نیمی از اجارهی دکه از فروش روزنامهها تأمین میشد.
تنها 6 درصد کاغذ دولتی به ناشران رسید/ فروشندگان بگویند مابقی کاغذها کجاست؟حذف ارز 4200 تومانی کاغذ چه تأثیری بر بازار داشت؟وزارت ارشاد مذاکرات برای تولید داخلی کاغذ روزنامه را آغاز کردکمبود اکسیژن مطبوعات که کاغذ است نفس اطلاع رسانی مطبوعاتی و کاغذی را به شماره انداخته، اکنون که مطبوعات در اغما هستند تبعات و پیامدهای بسیاری که در پی این معضل می آید، بیکاری خبرنگاران و روزنامهنگاران و فعالین این حوزه را رقم می زند ، مسئولان مربوطه میبایست اقدامات عاجل و درخوری برای نجات مطبوعات استان انجام دهند.
گزارش از راضیه محمودپور
انتهای پیام/ن
R41361/P/S6,48/CT7منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۷۹۵۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افشاگری ها علیه قالیباف؛ از اهداف کوتاه مدت تا برنامه ریزی بلندمدت /کدام طیف او را زیر ضرب برده است؟
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، چند روز مانده به دور دوم انتخابات مجلس دوازدهم حملات و افشاگریهای جدیدی درباره محمدباقر قالیباف در حال انجام است؛ خودش، همسرش، فرزندانش و البته مشاورانش و دستگاههای منتسب به او؛ همگی هدف این افشاگریها یا حملات هستند و در همه موارد پای قالیباف هم وسط است.
محمدباقر قالیباف در بازه زمانی نیمه دوم سال گذشته تا روزهای منتهی به دور اول انتخابات مجلس دوازدهم، تحت حملاتی از همین دست بود؛ اما آنچه سوال برانگیز شده این موضوع است که مواد اولیه و خام افشاگریها چه اندازه کثرت دارند که دو دور انتخابات را پوشش دادهاند! البته اینها غیر از موضوعات افشا شده در دوران ریاست بر مجلس و قبلتر در جریان دو دور انتخابات ریاستجمهوری است که درباره او منتشر شده بودند.
افشاگریها درباره قالیباف و اطرافیانش به دو صورت انجام میشود؛ نخست توسط چهرههای سیاسی و دوم توسط حسابهای توییتری در فضای مجازی. هدف هم قاعدتا در کوتاه مدت، جلوگیری از ریاست قالیباف بر مجلس دوازدهم است که احتمالا طیف جبهه پایداری و تندروها بیشترین سهم را خواهند داشت.
بخش اول چگونه کار میکند؟یک شکل از افشاگری ها، توسط برخی نمایندگان مجلس یا چهرههای سیاسی است که صورت میگیرد؛ آنها در قالب توییت و مصاحبه مواردی را بیان میکنند. آنهایی که در این بخش از سناریو نقشآفرینی میکنند، بیشتر عملکرد مدیریتی و سیاسی قالیباف را زیر سوال میبرند و از بابت چهرههای نزدیک به او مانند مشاورانش سخن به میان میآورند.
به عبارت دیگر آنکه این دسته از افراد سعی میکنند به روایت خودشان، بر اساس قاعده بازیهای سیاسی رفتار کنند و وارد مسائل خانوادگی نشوند. از سوی دیگر، بستری که این افراد بر آن اقدام به بیان سخنانشان یا به عبارت بهتر افشاگریهایشان میکنند، معمولا سایتها و خبرگزاریهایی هستند که موضعگیریهایی علیه قالیباف دارند.
مثلا روز گذشته، بیژن نوباوهوطن نماینده مجلس یازدهم و از منتقدان قالیباف، با خبرگزاری دولت یعنی ایرنا گفتوگو کرده است. این گفتوگو واجد هر دو شرط بود؛ یک چهره سیاسی منتقد رئیس مجلس با خبرگزاری دولت که زاویهای جدی با مجلس و بخصوص قالیباف دارد، سخن گفته است. او در این گفتوگو تاکید کرده «در بسیاری از مواقع میبینیم دستهایی بیش از مطالبات نمایندگان در کار است یعنی افرادی که نمیخواهم اسم ببرم مشخصا در بودجه دخالت میکنند». او در بخش دیگری مستقیما مشاوران قالیباف را هدف قرار داده و در انتقاد از آنها گفته «مشاوران رئیس مجلس هر بودجه ای را بررسی میکنند نمیدانم این موضوع قانونی است یانه؟ میآیند و میروند و اینقدر طول میدهند که نماینده به چیزی رأی میدهد که نمیخواهد. اینجا قدرت و اختیار نماینده است که سلب میشود و این خطر است.»
نوباوهوطن که به تفکرات جبهه پایداری مشهور است، این بار به مشاوران قالیباف اتهام زده است: «گاهی افرادی که به عنوان مشاور در مجلس دائما رفت وآمد میکنند و در میان نمایندگان مینشینند و اینها تصمیم سازی و فکرسازی و رایسازی میکنند. یک نفر را میخواهی رای بدهی اینها هستند که میگویند به چه کسی رای بدهند و به چه کسی رای ندهند. قول میدهند که فلان کار را برای شما میکنیم فلان وام را میدهیم در حوزه انتخابیهتان فلان کار را میکنیم.»
نوباوه بخش دیگری از سخنانش را در راستای خط خبری چند روز اخیر خبرگزاری دولت بیان کرده است؛ یعنی فشار و حمله به مرکز پژوهشهای مجلس بابت انتشار گزارشهایی بر خلاف میل دولتیها. او گفته «بعضی از کارمندان مرکز پژوهشها هنگام بررسی بعضی از طرحها و یا لوایح، اعمال نفوذهای فردی و سیاسی میکردند و جریان خاصی را آنجا مشاهده کردیم به خصوص در مورد ساماندهی طرح فضای مجازی که صددرصد از طریق رسانهها مستقیم از طریق فضای مجازی و اینترنت پخش میشد ما شاهد بودیم قبل از اینکه حتی مصوباتش بخواهد به تصویب برسد و یا رایگیری صورت بگیرد در فضای مجازی از طریق مرکز پژوهشها منتشر میشد.»
خبرگزاری ایرنا در هفتههای اخیر به صورت مسلسلوار اقدام به انتشار مصاحبههایی کرده که مشخصا مرکز پژوهشهای مجلس را زیر ضرب برده است. مصاحبههای ایرنا با نمایندگانی بود که منتقد عملکرد قالیباف از یک سو و از سوی دیگر حامی دولت هستند. آنها عملکرد مرکز پژوهشها را مورد انتقاد قرار دادهاند که از این طریق، سقلمهای هم به قالیباف میخورد.
بخش دوم چگونه عمل میکند؟بخش دوم سناریویی که این روزها در ارتباط با قالیباف در حال اجراست، افشاگری درباره خانوادهاش است. برخی اکانتهای توییتری که بعضا هم بدون نام و نشان واقعی هستند، اقدام به انتشار مدارکی درباره فرزندان قالیباف میکنند؛ مدارکی درباره تحصیل اسحاق قالیباف در استرالیا و مراودات مالی دو پسر قالیباف(اسحاق و الیاس) و همچنین همسر رئیس مجلس.
از قرار معلوم مدارک منتشره در دسترس این طیف منتقد این روزهای قالیباف بوده است؛ البته منظور نه منتشرکنندگان، که آنهایی منظورند که این مدارک را در اختیار منتشرکنندگان قرار دادهاند. به عبارت دیگر، آنها این مدارک را در کشوهایشان نگه داشته بودند تا در موعد مقرر و زمانی که لازم است قالیباف زیر ضرب افکار عمومی برود، منتشر کنند.
یعنی آنها مشغول استفاده ابزاری از قالیباف بودهاند و حالا که پاجوشهایشان در حال رشد است، دیگر انگار نیازی به حضور قالیباف لااقل در صندلی ریاست ندارند. از همین رو افشاگری، پشت افشاگری درباره قالیباف در حال انجام است.
هرچند برخی معتقدند که مسائل خانوادگی نباید وارد دعواهای سیاسی شود، اما این نکته قابل چشمپوشی نیست که افرادی نظیر قالیباف و دیگر چهرههای تصمیمگیر، که شب و روز بر شعارهایشان پافشاری میکنند، آیا توانستهاند این شعارها را در خانواده خود نیز جاری و ساری کنند یا خیر؟ آیا توانستهاند فرزندان خود را متقاعد کنند تا بر اساس سبک زندگیای که خودشان مبلغ آن هستند، زندگی کنند؟ قاعدتا با افشای سفرها و مخارج و سبک زندگی فرزندان قالیباف، او زیر ضرب شدیدی قرار گرفته است اما همچنان همان شعارها را فریاد میزند.
اهداف چند لایه از افشاگریهاقاعدتا با بررسی و کنار هم قرار دادن ردپاهای موجود در این اقدامات علیه قالیباف، آن طیف سیاسی که مشغول زدن رئیس مجلس است، مشخص میشود. آنها اهدافی چند لایه داشته و دارند که تا الان به توفیقی نسبی دست پیدا کردهاند.
نخست عدم راهیابی قالیباف به مجلس بود که البته هدفی بلند پروازانه بود و آنها تمرکزشان را بیشتر بر روی راهیابی یک قالیباف ضعیف شده به مجلس گذاشته بودند. آنها به این هدف نخستشان دست پیدا کردند و قالیباف که نفر اول رایگیری ۱۳۹۸ بود، پایینتر از محمود نبویان، حمید رسایی و امیرحسین ثابتی قرار گرفت؛ البته که همه اینها به لطف پایینترین مشارکت در انتخابات مجلس در تاریخ جمهوری اسلامی است.
دومین هدف، پایین کشیدن قالیباف از صندلی ریاست است که آنها در این برهه زمانی تا زمان انتخابات هیات رئیسه مجلس جدید بر آن تمرکز دارند؛ اگر موفق شوند که قالیباف را از کرسی ریاست به زیر بکشند، عملا توانستهاند که او را از حیض انتفاع در سیاست ساقط کنند. چرا که در این صورت، هدف سومشان که خنثیشدن توان سیاسی قالیباف برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۴ و رقابت با ابراهیم رئیسی است، عملا به صورت اتوماتیک کسب میشود.
بنا بر این اگر طیف مخالف قالیباف این روزها هزینه زیادی برای زدن او میکند، برای «شفافیت» و این دست مسائل نیست؛ بلکه به دنبال اهدافی کوتاه مدت و بلند مدت هستند؛ کوتاه مدت؛ نشستن قالیباف بر صندلی نمایندگی در صحن و نه هیات رئیسه و بلند مدت، قالیبافزدایی از سیاست و عدم توانایی سیاسیاش برای ریاستجمهوری ۱۴۰۴.
27215
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903949